روی خط آیینه شماره 169
شرح پریشانی من گوش کنید
در بهمن ماه سال 1386 با گرفتن وام خرید خودرو از دانشگاه و قرض و قوله از این جا و آنجا برای خرید یک دستگاه پژو پارس ثبت نام کردم برابر قرارداد اولیه، مقرر شده بود خودروی خریداری شده در خردادماه 87 تحویل شود. در تیر ماه سال 87 به بنده ابلاغ شد که امکان تحویل خودرو خریداری شده یعنی پژوی پارس دو گانه سوز با ترمز ABS وجود ندارد.بعد از مکاتبات فراوان و رفت و آمدهای بیشمار، خودروی خریداری شده از دوگانه سوز به یگانه سوز تبدیل شد و آبان ماه همان سال یعنی با 5 ماه تاخیر از موعد تحویل به اینجانب واگذار شد،اما از همان اول ترمز ABS آن کار نمیکرد. برای رفع نقص آن به نمایندگی مراجعه کردم اما در رفع نقص خودرو برنیامدند و مرا به دیگر جاها حوالت دادند تا خرداد سال 88 به همه نمایندگیهای یزد و پارهای از نمایندگیها در اصفهان و خوزستان و تهران مراجعه کردم اما جملگی علت را دسته سیم ترمز که سیستم همخوانی نداشت عنوان کردند.
حدود 5 ماه است که صدها بار با مسئولان امر در اصفهان و یزد و تهران و مسئولان ساپکو و غیره صحبت کردم اما هیچ کدام مثمر ثمر واقع نشد و حتی به تعزیرات حکومتی شکایت کردم نتیجهای عاید نشد تا این که مورخ 5/12/88 به من ابلاغ شد که ماشین رفع نقص شده است و باید برای تحویل گرفتن آن به نمایندگی بروم گویا چند نفر کارشناس از تهران به یزد اعزام شدند و با جابه جایی سیم ترمز به اصطلاح آن را رفع نقص کرده بودند در صورتی که قبلاً مهندسان فنی گفته بودند که دسته سیم ترمز این ماشین دیگر اصلاٌ تولید نمیشود و این کار صرفاً برای رفع مسئولیت بوده است تا ماشینی که گارانتی آن تمام شده از تعمیرگاه خارج کنم و دیگر شرکت هیچ مسئولیتی را نپذیرد.
وقتی حقوق خریداران به عیان توسط شرکتهای انحصاری خودرو ضایع میشود چه باید کرد و از ظلم و ستمی که بر خریداران این گونه خودروها میرود به کجا و چه کسی باید شکایت برد؟صرف 17 ماه وقت و زمان برای رفع یک نقص خودرو با کدام منطق سازگاری دارد؟
امروز در جهان میشود با پرداخت 18 هزار دلار یعنی مبلغی که برای خودروی معیوب پرداخته کرده ام، خودرویی مناسب خرید و دست کم تا 15 سال با خاطری آسوده از آن استفاده کرد و از گارانتی خدمات پس از فروش آن بهره برد چرا و تا چه وقت مردم باید تولیداتی که کمتر با استانداردهای جهانی همخوانی دارد گاه تا دو برابر قیمت جهانی خریداری کنند و به جای آسایش و آرامش دربدر و گرفتار شوند؟
«دکتر مرتضی فلاح- عضو هیات علمی دانشگاه یزد »